اینم برای دوستیه که کامنت گذاشته. اطمینان ندارم کامنتمو تو وبلاگ خودش گرفته باشه چون بعد از ثبت نظر صفحه بالا نمی اومد. جوابشو براش اینجا هم می ذارم:


 حق اون بود که زنش بفهمه. ولی حق زنش نبود حق بچه اش نبود. بیشتر از همه بی آبروییش گریبان خودمو می گرفت که حقم نبود. گاهی حتی فکر می کردم رسوندن جریان به زنش بدجنسی که نه یک جورایی حتی حقش بود که بدونه. حداقل بدونه شوهرش پشت سرش چیا که نمی گه. این حق هر زنیه. از اون ورم زنی که این همه سال با این پدرسوخته زندگی کرده و نشناختتش خیلی باید ابله باشه یا شاید خودشم یک چیزیش میشه. 


ولی گیریم می فهمید چکار می کرد؟ می گذاشت بره؟ فقط زندگیش تلخ می شد. همون طور که زندگی من زهرمار شد. یک دو صباحی قهر و قهر کشی می کردند بعدش همه چی سر خونه اول. فقط بچه بدبختش این وسط داغون می شد و من. حالا که مادر دو تا بچه اشه زندگیشونو بکنند. من دلم گرفته ولی ته دلم می دونند بدبخت اون و زن و بچشن نه من.

نظرات 3 + ارسال نظر
Sina چهارشنبه 5 بهمن 1390 ساعت 12:27 ق.ظ

خدایا ما را ببخش برای همه نفهمیدن هایی که باید می فهمیدیم و نفهمیدیم.

موفق باشی

مرجان یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 02:06 ب.ظ

خیلی فهمیده ای
حیف شما با این خاطرات!
منم مشابه این تجربه رو داشتم یه آدم بی ارزش و 10 سال بزرگتر!
با این تفاوت که اون مجرد بود
اما بعدا فهمیدم به چشم یه روسپی اختصاصی بهم نگاه می کرده نه حتی یک دوست چه برسه همسر آینده

الان 15 سال می گذره
با یکی ازدواج کردم از جنس خودم
خوشحالم که بهم خورد
کم کم فراموش شد
فقط زمان تونست التیام بخش اون درد بزرگ باشه
به نظرم وبلگ نویسی در مورد اون تنها می تونه تو رو برای یه مدت خالی کنه
اما خیلی ادامه نده
که ذره ذره آب میشی
بسپر به زمان
نمی دونم چند سالته
اما مطمئن باش
خدا آینده ی بهتری واست رقم زده که اون نشد

خوشحالم که الان خوشبختی و موافقم اون قدر بی ارزش بود هم خودش و هم اون جریانات که فکر می کنم ارزش یادآوری نداره.

آری یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 06:08 ب.ظ http://ary-f.blogfa.com

چرا اینقدر تلخ می نویسی آدما یه وقتایی اشتباه می کنن شاید اون هم اشتباه کرده و وسط راه فهمیده مثل خودت تو هم اونی که لیاقت این عشق رو نداشته به اشتباه انتخاب کردی همین
تا کی میخوای درجا بزنی و به اعصابت فشار بیاری شاید زن اون هم در دوره ای به اون اشتباهاً بی توجهی کرده در آن مقطع زمانی از دید شوهرش زن خوبی نبوده اما بعد متوجه اشتباهش شده و ورق زندگیشون برگشته ولی این وسط تو جایی بوده که اشتباه انتخاب کردی و حالا همه رو متهم میکنی همه شما 3 نفر در مقطعی از زمان اشتباه کردید فقط باید مواظب باشی دیگه همچین اشتباهی نکنی مشاورت هم منظورش از فراموشی احتمالاً تغییر دادن دیدگاهت به جریان بوده.موفق باشی

من به خانم ایشون کاری ندارم که اشتباه کرده یا نه.در مورد این رابطه حداقل اون مقصر نبوده اگر آدم فهمید اشتباه کرده راهش جبرانه توضیح دادنه و پایان دادن صادقانه به این رابطه نه ادامه به دروغگویی در حالی که زنش بچه دوم در راه داره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد