وای که چقدر دلم می خواست بچه ات پسر می شد می خورد تو حالت! خداییش چقدر مردم شانس دارند. جلوی در یک مطبی صفه از کسانی که میخوان بچه دار بشن، یا چه می دونم یک جنس خاص رو می خوان، کیلو کیلو دارو می خورند یا رژیم فلان و بهمان دارند بچه اشون اونی بشه که می خوان بعد تو خیلی راحت خیلی راحت همون چیزی که می خواستی تلپ میاد تو دامنت.


امروز فهمیدم برداشته همون اسمیم گذاشته روش که من دوست داشتم. یعنی فرض کنید من یک عمر آرزو داشتم دختر داشته باشم با این اسم حالا دیگه این امکانم ازم گرفته شده. صد تا دخترم بیارم این اسم من رو یاد تو می اندازه.


نه فقط گذشته و حالم رو خراب کردی، آینده ام رو هم به چنین.

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 01:27 ب.ظ http://aabadi.blogfa.com

باید آرشیوت رو بخونم چیزی که باعث شده این همه نفرت رقم بخوره...

دروغ عزیزم. دروغ...

عسل خانومی یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 02:12 ب.ظ http://hamsar2.persianblog.ir/

ای بابا چه ضدحالیه اسم موردعلاقه آدم رو بچه اونی باشه که.... تلخه ... ولی امیدوارم وقتی نی نی داشتی یه اسم قشنگ دیگه ملکه ذهنت بشه و بگی اه اه چه اسم مزخرفی را دوست داشتم یه عمر!!!!!!! چاره ای نیست مگه نه..؟

نه واقعا چاره ای نیست. واقعا نیست...

مریم سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 11:53 ق.ظ http://aabadi.blogfa.com

آرشیوت رو خوندم.

خیلی تعجب کردم از این رابطه و راستش متاثر شدم. به نظرم بزرگ ترین حسنی که داری اینه که صورت مسئله رو پیدا کردی. پنجاه درصد قضیه حل شده به نظرم. طبیعیه برگردی و نگاه کنی و بنویسی و پاک کنی و خط بزنی.

یک زندگی عاشقانه برات آرزو می کنم نازنینم. خواهش می کنم کینه رو از دلت پاک کن. قضاوت درباره ادم ها رو دور بریز. حسادت رو از وجودت بنداز بیرون.

برای اون زن و دو فرزندش و حتی مردی که تو رو درگیر کرد سه سال و وقتت رو تلف کرد و به احساساتت خش انداخت آرزوهای خوب کن. ببین چطور برمی گرده تو زندگی خودت. تو روح خودت.
دور نیست زمانی که از یک مرد بسیار متعهد که همه زندگیش تو هستی یک دختر نازنین داشته باشی و اسمی که عاشقش هستی بذاری روی فرزندت. و هیچ چیز این دنیا یادت نباشه جز نگاه شیرین فرزندت...

مرسی که وقت گذاشتی. برای همسر و بچه هاش همیشه بهترین آرزوها رو داشتم امیدوارم که همسرش هرگز از وجود من مطلع نشه و منو ببخشه و امیدوارم شوهرش برای همیشه بهش وفادار بمونه. اونا هیچ گناهی نداشتند حسادت منم نسبت به اونا منطقی نیست ولی وجود داره....اما برای خودش راستش دور انداختن کینه بی نهایت برام سخته. هرگز نه اونو می تونم ببخشم نه خودمو.

بهمندخت چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 11:39 ق.ظ

واااااااای خدایا چقدر ظالمانه،‌همون اسم
واااااای همین الان اشگم دراومد. خیلی ناراحت کننده است
خدایا!‌به قول تو چه راحت نوزاد دختری رو که میخواست به دست آورد. تازه با اون اسم که برای تو انقدر مهم بوده

الهه پنج‌شنبه 2 شهریور 1391 ساعت 09:20 ب.ظ http://namehayebeduneemza.blogfa.comhttp://

فقط ارزو میکنم هیچ بچه ای تقاص پدر و مادرش رو نده
میترسم بگم دخترش برای عوضه نه هوس
برا بچه های بی گناهش دعا کن

سمی یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 09:40 ب.ظ

سلام
برای منم ارتباطی مثل ارتباط تو ایجاد شد و اینکه من احمق انقدر عاشق شدم که چند بار باهاش ارتباط جنسی هم برقرار کردم و واقعا لذت بردم هنوزم بعد از 3 ماه که از اون قضیه گذشته من خیلی بهش فکر می کنم و دوستش دارم با اینکه میدونم اون مرد ارزوهای من نبود ولی من همچنان عاشقشم همین الانم اگه یکی با اون قیافه بیاد خواستگاریم که مجرد هم باشه رد می کنم ولی نمی دونم چرا اون از ذهنم بیرون نمی ره دلم می خواد بهش زنگ بزنم و فحش بدم البته چند بار این کار را کردم که آخرش اون به من و خوانوادم فحش های رکیک داد و تهدید کرد که به خانوادم می گه و این باعث شد که دیگه نتونم بهش زنگ بزنم
ولی دارم آتیش می گیرم از حماقت خودم و از این همه علاقه به اون دروغگو مطالبت را که می خونم دقیقا یاد خودم می افتم
ای کاش هنوز باهاش همکار بودم و مثل تو بهش بی محلی می کردم
ای خدا دارم می میرم
دعام کنین

اتفاقا من دلم میخواست بعد از قطع رابطه دیگه هرگز نبینمش.امیدوارم زودی حالت بهتر بشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد