جمعه ها تصمیم می گیرم برای همه کسانی که می خونند منو یا می خونمشون کامنت بگذارم. اما به خدا نمیشه. امروز مامانم مهمون داشت باید می رفتم کمکش. لابد تا نیم ساعت دیگه هم وارد می شن مهمونا. خلاصه ببخشید منو.

نظرات 3 + ارسال نظر
nedanegarss501 جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 07:01 ب.ظ http://nedanegarss501.blogsky.com

سلام وبلاگ قشنگی داری ...اگه موافقی تبادل لینک کنیم به وبلاگمون سربزن وجوابتو بگو مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

ارغوان شنبه 6 اسفند 1390 ساعت 12:03 ق.ظ http://arghavanstory.blogfq.com

ممنون که یادت هست . خوش بگذره ...

مرسی عزیزم.

عسل خانومی یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 09:42 ق.ظ http://hamsar2.persianblog.ir/

چه بهتر... حداقل حواس آدم پرت میشه به مهمونها.. تو جمعه های کشداری که هیچ خبری نیست... که نمی گذرند ثانیه هاش.. که تموم نمیشه ... من اون روزها نفرت داشتم از گوشی ای که زنگ نمیخورد.. نفرت داشتم از ثانیه هایی که به شنبه ها وصل نمیشد... نفرت داشتم از لحظه های بی لذت... حالا که به گذشته نگاه میکنم دلم نمیخواد هیچوقت اون دوران تکرار بشه.. هیچوقت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد