چند تا کامنت خصوصی داشتم و غیر از اون بارها هم شنیدم که بعضی دخترا می گن "ما این جور چیزا رو که می شنویم به کل از ازدواج زده می شیم و می ترسیم". ببخشید چرا؟ این مردهای زندگی ما به همسرشون خیانت می کردند ولی ببینید اول و آخر همسر قانونی رو به همه چیز ترجیح دادند.


توصیه اول من به زنهایی که متوجه خیانت شوهر می شن اینه که بدون این که به روی خودشون بیارند مرد رو زیر نظر بگیرن. از اول به روش نیارن چون قبح قضیه ریخته می شه. احتمال این که فقط یک هوس ساده باشه خیلی زیاده. زیاد بهش گیر بدین بیشتر به اون ور تمایل پیدا می کنه. تمام دخترهایی که تو رابطه با یک مرد متاهل بودند می دونن که چقدر چشم انتظار دعوای اون و زنش بودند بلکه یک کمی وقت هم به این ور برسه. برای همین مهمه از دعوا و اعصاب خوردی پرهیز کنید. از ساختن یک رابطه خیلی خوب با خانواده شوهرتون هم غافل نباشید، خدای نکرده لازمتون میشه!!!


اگر اوضاع رو زیر نظر داشتید و دیدین طرف خیلی از شما بهتره زیاد نترسید.. دختر جوانی که فوق لیسانس داشته و سرکار می رفته و خانواده فرهنگی داشته به خاطر زنی چند سال بزرگتر بدون تحصیلات و از یک خانواده کارگری کنار گذاشته شده. پس جای نگرانی نیست! فقط سعی کنید کمی خودتونو بالا بکشید. مثل کش تمبون هر جا بره، اول و آخرش به خود شما برمی گرده!

نظرات 17 + ارسال نظر
the life یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 05:16 ب.ظ http://ok-love7.blogsky.com

خسته نباشید
ممنونم از این وبلاگنویسی بسیار خوبتون

از شما دعوت میکنیم تا یه سری به ما بزنید و در گروه یاهو ما عضو شوید تا تبلیغ رایگان شما را برای همه بفرستیم .

شیوا یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 06:15 ب.ظ

ببخشید ها مرد هرزه ای که انقدر بی شرفه که زن و بچه داره و قبل از تموم کردن رابطه ی اولش دنبال دومی هست همون بهتر که برنگرده. آدمه که بخوان نگهش دارن؟

برای کسی که می خواد نگه داره گفتم. به نظرم به هم زدن زندگی با وجود بچه ها کار مشکلیه. حداقل باید روش خیلی فکر کرد.

ارغوان یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 09:06 ب.ظ http://arghavanstory.blogfq.com

عزیزم کاملا باهت موافقم . حداقل در مورد خودم اینطور بوده .

ندا یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 09:24 ب.ظ

سلام.حیف شما نیست فکر و جوانی و عمرتو پای مردی میزاری که من ایمان دارم برای تو نیست و نمی مونه. نامردی شو از رفتارش با زن اولش بفهم. اخلاقش که فرقی نکرده. خودتم اینو می دونی پس چرا مثل سریش بهش چسبیدی. تو الان مثل یه معتادی. ترکش کن. سخته درد داره. ولی تهش ارامش و عزت توست.

ولش کردم. الان تو دوره دردشم!

نازنین یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 09:26 ب.ظ http://myprivatelife.blogsky.com/

خب زرین جان با این حرفت موافقم که مردها در ۹۹٪ موارد به زندگی با همسر قانونیشون ادامه میدن و زن دوم یا معشوقشون رو کنار میذارن مگر اینکه زندگی اول بدون توجه به حضور نفر سوم هم غیرقابل تحمل باشه و در اون صورت مثل خیلیهای دیگه جدا میشن...

اما من خودم هم به عنوان کسی که شریک همچین جرمی بودم باید بگم کاملا حق میدم به زنهای متاهل و دختران در شرف ازدواج که به زندگی مشترک بدبین باشن...منم خودم خیلی بدبینم با اینکه میدونم مرد اول و آخر به زندگی با زن اولش برمیگرده...جون ادامه یه زندگی به معنای زیبا بودنش نیست...

مردها به دو دلیل خیانت میکنند.درصد زیادی به خاطر هوس و درصد کمی به خاطر عشق و علاقه به زن دوم...هر دوی اینها برای زن اول دردناکه...حالا هرچقدر هم بدونی شوهرت اول و آخر پابند زندگی با توئه اما دونستن این حقیقت تلخ که شوهرت یا هوسبازه یا عاشق یکی دیگه خیلی تلخه...و به نظرم ادامه این زندگی مثل بند زدن چینیه و همیشه اون خاطره تلخ باهاته...

نه زیبا نیست. البته همیشه هم به خاطر هوس نیست که ول می کنند خیلیا شجاعتشو ندارند که خودشونو از زندگی که باب میلشون نیست خلاص کنند.

من تو این یک مورد خوب درکشون می کنم. خودمم مدتها طول کشید تا از رابطه ای که نمی خوام بیام بیرون.

مامان آیلین یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 10:56 ب.ظ

سلام
برای من هم عجیبه که با خوندن این وبها به جای اینکه دخترها بیشتر قدر خودشونو بدونند و وارد رابطه با مردی که هنوز با همسرش زندگی میکنه نشن این زنها هستند که احساس نگرانی و نا امنی میکنند
و همچنان دخترها با مردهای متاهل دوست میشن و همه هم فکر میکنن قضیه اونها با بقیه فرق میکنه و مرده تو زندگیش خیلی مظلوم بوده و حقش ادا نشده و ...
هر چی ما زنها میکشیم از احساساتی بودنمون و این حس نجات دهنده !! بودنمونه. فکر میکنیم سوپرمن هستیم و اومدیم یه مرد بیچاره که رنگ محبتو ندیده رو نجات بدیم هم خودمونو بدبخت میکنیم هم زن اون مرده رو خود مرده هم که از اول بدبخت بوده!

tara دوشنبه 8 اسفند 1390 ساعت 03:51 ق.ظ

شما چرا فکر می‌کنین یک خانوادهٔ فرهنگی‌ از یک خانوادهٔ کارگر بهتره؟ با این حرفتون به بسیاری از انسان‌های شریف توهین می‌کنین

عسل خانومی دوشنبه 8 اسفند 1390 ساعت 09:21 ق.ظ http://hamsar2.persianblog.ir/

این ادعایی که دخترای مجرد می کنن که از ترس خیانت ازدواج نمیکنن یه حرف بی اساسه... درصد احتمال یه مرد خیانتکار درست مثل درصد گرفتارشدن یه مرد متاهل به اعتیاد.. یا حتی درصد ابتلا به یه بیماریه.. آیا با فرض اینکه همسر آینده ام ممکنه در آینده مثلا ( خیلی فاجعه شو درنظر میگیرم ) سرطان بگیره من اصلا ازدواج نمی کنم حرف منطقی ایه؟؟؟؟؟؟؟؟
لازمه یه زندگی درست ،اول یه انتخاب درسته ولی این شرط لازمه و کافی نیست ، گاهی هم یه انتخاب ممکنه درست نباشه ولی ادامه زندگی نیاز به سیاست و درایتی داره که اون اشتباه و انتخاب درست را بتونه جبران کنه...
توصیه من به همه دخترای مجرد و دوستای خوبمون که نگرانن اینه که: زندگی اولا اون هیولایی که فکر می کنید نیست.. خیلی هم چیز پیچیده ای نیست.. خود زندگی ، خاصیتش اینه که زندگی کردنو به آدم آموزش میده ، اما به اون آسونی و ببخشید هردنبیلی و باری به هرجهتی هم نیست... و درعین حال سختیها و فراز و نشیبهای خودشو داره... مهم اینه که بخواهیش... با وجود همه سختیها.. و اگر خدای نکرده آفتی به زندگیت خورد سنگرو خالی نکنی و بری کنار... باید بجنگی... زندگی زناشویی میدان جنگ نیست ولی دلیل جنگیدن با تمام دنیاست برای حفظش...

جامع و کامل بود عسل جان.

ن سه‌شنبه 9 اسفند 1390 ساعت 03:17 ق.ظ

اون وقت چون به هر حال آخرش بر می گرده سره زندگی خودش مشکلی نیست.پس پدره اعصاب و روان و روحیه اون زن که در میاد چی.
این پاراگراف اخرت هم خیلی توهین آمیزه

نگفتم مشکلی نیست.

شیدا سه‌شنبه 9 اسفند 1390 ساعت 09:34 ق.ظ

آفرین عسل خانم
برای خودت یه پا تحلیلگر شدی
خیلی کامل و عالی نوشتی

بادبادک باز شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 05:09 ب.ظ

همشو خوندم اون تبیهت به کش تنبون عجیب جالب بود

ارام جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 11:39 ب.ظ http://kimiaa57.persianblog.ir

این پاراگراف اخرت یه جورایی مثل زندگی منه

غزل شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 11:32 ق.ظ http://mehrabo0o0n.persionblog.ir

سلام زرین جان من از وب عسل اومدم...
منم خودم با اینکه قبلا یه بار تو زندگیم شکست خوردم و الانم تو یه رابطه ممنونع هستم و دارم تلاش میکنم همه چی رو تموم کنم ....ولی دیگه اون اعتماد قبل و به هیچ مردی ندارم ولی با این حال میدونم که تو تمام دنیا هم مرد خوب وهم زن خوب هست اینا همش بستگی داره به آدمش و انتخابی که آدم میکنه...منکه هردو انتخابم اشتباه بود...
به نظر من زن باید واقعا زرنگ باشه...

خودم سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 01:24 ب.ظ

حتما وب عسل رو می خونی....ببین مشاور باید اینجوری کمک کنه..نه مثل مشاور تو هی بگه خوب فراموشش کن...

. دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 02:39 ب.ظ

برای ایشون بهترین راه فراموش کردن اتفاقا به نظر من مشاوره خوبی داری.مشاوری که بیاد بگه یه ارتباط غلط و فاسد رو کش بده از دشمن هم بدتره موضوع اون کسی که داری می گی با صاحب این وبلاگ خیلی فرق داره

لیلا جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 03:07 ب.ظ

داستان اینه که مرده همون جوری که به دومی به دروغ میگه زنم رو دوست ندارم از شما هم برای زن اول (در صورت رو شدن ماجرا) یک هیولا میسازه: در این صورت نفر دوم یک هیولای ترساک بوده که خودش رو آویزون مرده کرده و مرده از روز اول هم اصلا علاقه ای بهش نداشته و بارها سعی کرده رابطه رو قطع کنه ولی دختره تهدیدش کرده و اون هم برای این که زنش در جریان قرار نگیره و فقط برای حفظ آرامش زن اول به این رابطه ادامه داده. خلاصه به خاطر اون بچه شون توی این مدت خیلی عذاب کشیده و ...
زن اول هم مثل مادر مهربون آغوشش رو به این مرد نادم باز میکنه و با هم خدا رو شکر می کنند که شر این هولای ترسناک از زندگیشون کم شده و مرده بارها قشم میخوره که تازه با دیدن همچین دختری قدر زن پاک و نجیب و مهربون خودش رو فهمیده!
این داستان دو روی تلخ داره

نوشین جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 04:34 ق.ظ

من پستاتو واروونه دارم میخونم هی میخوام نخونم نمیشه اما این یکیو که خوندم حس میکنم حرفهات تا حدودی منطقیه خوشحالم که حداقل به این مورد اعتراف میکنی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد