این همه زن هستند که از شوهراشون خیانت می بینند کتک می خورند همیشه بعد از مادرشوهر و خواهر شوهر و خواهرزاده و برادرزاده شوهر حساب می شن به عبارتی برای شوهرشون درجه چندم هستند. با شوهر سر یک قرون دوزار خرجی چونه می زنند. درتنگنای مالی قرار دارند. شوهر مجبورشون کرده تو قرن 21 با مادرشوهر زندگی کنند و براش ظرف بشورند. یا اجازه ندارن برن سرکار میرن سرکار و حقوقشون رو دودستی باید به شوهره بدن با این حال تحقیر می شن بهشون گفته میشه زشت چاق بی دست و پا بی عرضه و کلی مثال و نمونه دیگه که هر وبلاگی رو باز کنید می تونید توش اینا رو بخونید. همیشه هم شوهر نیست خیلی وقتا دوست +پسره. همه اینا نمونه های بی شماری از زنانی هستند که تو یک رابطه به دردنخور می مونند. چراش زیاده. خیلیاشون حتی بچه ام ندارن که بگیم برای اوناست. چراش رو کار نداریم اصلا به هرحال این همه آدم تو یک رابطه ای می مونند که براشون جز دق و غصه سرانجام دیگه ای نداره. توش تحقیر می شن. فحش می خورن کتک می خورند خلاصه همه چی ولی توش می مونن. چون بیرون اومدن از رابطه سخته.

خیلی ها اینا رو درک می کنند می فهمن تموم کردن بعضی رابطه ها یک شبه نیست. حتی مثل سپیده که وبلاگ خاطرات من رو می نویسه بعد از طلاقم تموم نمیشه. ظاهرا این برای همه مفهومه.


بعد همین آدما میان تو وبلاگشون می نویسن اگر زنی در رابطه با یک مرد متاهل هست حتما خودش میخواد و تنش می خاره اگر نه همین الان می تونه به هم بزنه و بیاد بیرون.


من دوست دارم بدونم فرق این دوتا چیه؟ چرا بقیه ای که هر روز کوچیک می شن حتی عید دیدنی خونه باباشون جق ندارن برن و یک جفت جوراب بدون اجازه از حقوق خودشون نمی تون بخرن و از طرف شوهر نادیده گرفته می شن در حالی که همین شوهر عیدی آنچنانی برای خواهر برادراش و بچه هاشون تهیه کرده..اینا رو درک می کنید که جل و پلاسشون رو جمع نمی کن بیان بیرون بعد به من و بقیه خرده می گیرید تو رابطه ای که حداقل ظاهرا هیچکدوم از این مشکلات توش نبوده موندیم؟ سرما بلافاصله نتیجه می گیرید که اینا خرابن و مریضن اگر نه بلافاصله با یارو قطع رابطه می کردند؟


وقتی وارد یک رابطه ای شدی و احساسی شد قضیه واقعا بیرون اومدن ازش به این کشکی ها نیست. احساس شما امضای رو کاغذ نمی شناسه. قبول دارم که اگر از اولش آدم عقلانی عمل کنه نه احساسی بعدها براش این قدر سخت نمیشه. ولی درک کنید شرایط افراد متفاوته. وقتی شرایط خونه مساعد نیست. وقتی دوست * پسر چندین سالتون کاری کرده که تا ابد باور نکنید. وقتی شکننده هستن خب طبیعه احساسی عمل کنید. دوست دارم تمام کسانی که اینجا فحشم می دن تو شرایط من قرار بگیرند ببینم چه انتخابی می کنند!


این قدر بقیه رو منع نکیند. قضاوت نکنید. نذارین یک طوری بشه که از ته دل این جور نوشته ها رو درک کنید. 

نظرات 12 + ارسال نظر
نازنین دوشنبه 21 فروردین 1391 ساعت 09:39 ب.ظ http://myprivatelife.blogsky.com

اونهایی که این حرفها رو میزنن جنس برترن و مقرب درگاه و عاری از هرگونه خطا و اشتباه...اما ما اصلا از اول خلقت خراب و هرزه و خونه خراب کن به دنیا اومدیم...

حرفات عالی بود زرین جان...هرچند کسی که نخواد بفهمه نمیفهمه...باید حتما تجربه کنه تا بفهمه...

دقیقا نازنین جان. عزیزم سال نو ات هم مبارک.

آرام سه‌شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 08:27 ق.ظ http://136557.blogfa.com

منم از ترس همین حرفاست که جرات ندارم بعضی چیزا رو بنویسم به خودم میگم من که از نزدیکانم به حد کافی حرف می خورم و اعصابم خورد میشه دیگه چرا بذارم کسی که منو ندیده شرایط زندگی منو نمیدونه سریع بیاد قضاوتم کنه و یه سری حرف نامربوط بزنه.

راستش قضاوت های مجازی برای من صنار هم ارزش نداره.

نازنین سه‌شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 09:21 ب.ظ http://myprivatelife.blogsky.com

سال نوی تو هم مبارک زرین جان...من انقدر غرق پستت شدم یادم رفت سال نو رو تبریک بگم...
امیدوارم سالی سرشار از آرامش و نیکی برات باشه...

قربونت برم عزیزم.

خاطره چهارشنبه 23 فروردین 1391 ساعت 05:47 ب.ظ

عزیزم فرقش اینه که کسانی که مورد آزار و خشونت قرار می گیرند ، و قربانی خشونت هستند، دچار مشکلات شخصیتی می شن که حتی با کمک درمان روانپزشکی هم ممکنه تا سالها درمان نشه. اراده و اختیار خودشون رو از دست میدن، عزت نفسشون رواز دست میدن، به ظالم وابسته می شن از نظر روانی و فکر می کنن اون درست می گه و اون کارش درسته و ایراد از اینهاست. توی همین وبلاگها اگه دقت کرده باشی همیشه خودشونو سرزنش می کنند، من اینو گفتم که اون منو زد، من بهش محبت نکردم که اون منو تحقیر کرد، من ایراد داشتم و الا اون حق داشت. تو یک آسیب روانی که سخت درمان میشه رو با یک عشق معمولی هورمونی که حالا می تونن طرفین متاهل باشند یا نباشند رو با هم مقایسه می کنی؟ این و کجا و اون کجا؟ قوی ترین شخصیت هم وقتی مورد کتک، خشونت جسمی، جنسی و روانی قرار بگیره بیمار میشه. بیماری رو با یه عشق که همیشه تو تاریخ بوده و همه مون می دونیم چطوریه یکی می کنی؟!!!

خاطره جان میشه برام روشن کنی چرا همه عشقهای اینچنینی هورمونی هسند و عشق های ازدواجی واقعی و قلبی؟
این کجا و اون کجا نداره. آدم ها وارد رابطه های اشتباهی می شن یا با طرف ازدواج کردند یا نه. به هر حال وقتی وابستگی پیش میاد، جدا شدن مشکله. حرف من این بود.

نینا پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 01:51 ب.ظ http://www.ninastyle.blogfa.com

کاملاً درست بود حرفات مخصوصا خطوط آخرش

نوشین جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 04:24 ق.ظ http://topolus1.blogfa.com

مه حرفهایی که زدی درسته خیلی زنها توی زندگیشون سختیهای زیادی رو تحمل میکننو دم نمیزنن دلیلشم هرچی که هست نمیتونی و حق نداری قضاوتشون کنی چون اونها با موندنشون زندگیه تو رو نابود نمیکنن زن دوم... شایداین تویی که با اومدنت زندگیشو به این اشفته بازار تبدیل کردی... اصلا شما زنهای دوم چرا اینقدر اصرار دارید به موندنو اویزوون شدن... فقط به من بگو چرا همون اول قبل اینکه پای عشق بیاد وسط و به یه مرد متاهل وابسته بشید با خودتونو با احساستون مبارزه نمیکنید همون وقتی که میفهمید مردی که دوسش دارید زن داره چرا رابطتونو قطع نمیکنید چرا اصلا اجازه میدید عاشق یه مرد متاهل بشیداگه واقعا از همون اول خونه خراب کن به دنیا نیومدید؟
شما فکر میکنید مردی که زنش بهش خیانت میکنه چه کار میکنه ؟ به راحتی میکشه کنار؟ نه زنشو بیچاره میکنه چون قانون با اونه اما یه زن وقتی مردش بهش خیانت میکنه و زیر سایه صیغه خودشو مخفی میکنه چه کار میتونه بکنه؟ هر کاری که بکنه مثل اینه که توی باتلاق فرو میره چون قانون حقو به مرد داده زیر کلاه شرعیه صیغه و چند همسری... پس انتظار نداشته باش خیلی راحت زندگی ای رو که با خون دل ساخته بذاره برای تو و بره... مطمئن باش همه تلاششو میکنه برای پس گرفتن زندگیش و حتی اگه نتونه پسش بگیره اینو میدونه که با موندنش توی این زندگی حتی به قیمت له شدن خودش نمیذاره اب خوش از گلوی امثال شما پایین بره...
شده یکبار خودتو جای زن اول بذاری؟ مطمئنم نشده چون اونوقت این حرفها رو نمیزدیو خودتو اینقدر محق نمیدونستی

فکر کنم اصلا نفهمیدی من چی گفتم. حق هر زنیه که برای زندگیش بجنگه. من گفتم از یک رابطه بیرون اومدن مشکله حالا طرف می خواد شوهر خودت باشه، دوستت باشه یا اصلا شوهر یک زن دیگه باشه.

خودم شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 07:48 ق.ظ

خانمی شما داری دوتا مساله رو با هم قاطی میکنی
:۱ـمساله روان شناختی که منم باهاش موافقم.آدمی که در یک رابطه معیوب وارد میشه و باقی میمونه خودش حتما حتما یه مشکلاتی داره. این مشکلات خ.ر.ا.ب بودن و این حرفها نیست! یعنی یک اشکالاتی مثل پایین بودن عزت نفس. پرخاشگر و جنگجو بودن. نداشتن و نشناختن الگوی سالم رابطه و خیلی چیزای دیگه که روان شناس باید بهت بگه...
۲ـمساله عرف و شرع. یعنی شما الان اگه بری همسر دوم یک مرد متاهل بشی شرع هیچ قضاوتی در موردت نمی کنه...عرف هم با دوتا دونه قر قر و نق نق ازت چشمپوشی می کنه ولی از نظر روان شناختی وضعیت شما کماکان غیر معمول و نیازمند بررسی و تصحیح از جانب خودت و روان شناسته.
تفاوتی اون دوتا نمونه ایی هم که گفتی همینه

خودم شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 07:51 ق.ظ

زن متاهلی هم که در خونه شوهر خفت و خواری می کشه از نظر روان شناختی همونقدر مشکل داره که زنی که وارد رابطه مثلثی میشه...نوع مشکلاتشون ممکنه فرق کنه ...فقط کسی که متاهله قضاوت شرعی و عرفی در موردش نمیشه.چون عرف ما بدبختی کشیدن برای یک زن رو خیلی بد نمی دونه بلکه نشونه فداکاری و نجابتش می دونه....

مامان آیلین شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 09:29 ق.ظ

سلام
اونهایی که میگن بیاین بیرون ( از جمله من! ) میدونند که سخته وقتی به یه چیز عادت کردی وقتی وابستگی عاطفی پیدا کردی و ...
ولی موضوع اینه که کار درست همینه که بیای بیرون از این رابطه
اونهایی هم که بچه ندارن ، نیاز مالی ندارن، جایی برای رفتن دارن ، حتی به قول شما طرف دوستشونه نه شوهر ولی میمونند و تحقیر میشن و نمیرن
به اونها هم همه میگن بکن و برو
ولی خب! کو گوش شنوا!

موفق باشی

عزیزم فکر کنم شما از معدود افرادی بودی که واقعا منظورم رو فهمیدی. متشکرم.

خاطره شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 08:30 ب.ظ

من کی همچین حرفی زدم؟؟؟؟
چرا حرف توی دهن من میذاری؟ اصلا سوال این پست تو چی بود خودت یادت هست؟!
قسمت دوم نظر من رو بخون، من هیچ فرقی بین عشق متاهل و مجرد نذاشتم:

«تو یک آسیب روانی که سخت درمان میشه رو با یک عشق معمولی هورمونی که حالا می تونن طرفین متاهل باشند یا نباشند رو با هم مقایسه می کنی؟ این و کجا و اون کجا؟ »...

به اضافه اینکه کلا بیشتر عشق ها به نظر من احمقانه و هورمونی هستند، چه افراد مجرد باشند چه متاهل. اثباتش هم همه آدمهایی که برای هم می میرند، اما بعد از وصال و ازدواج و ... به گه خوری می افتند و از کارشون پشیمون می شن.

----
لطفا قبل از گارد گیری نظرات رو درست بخون، نذار نرسیدنت به مردی که میخوای جلو یمنطقت پرده بکشه

من گارد نگرفتم. در ضمن اصطلاح هورمونی رو شما به کار بردی نه من. من مقایسه ای بین عشق هورمونی و واقعی و این جور حرفا نکردم. حرفم این بود همه می تونند وارد یک رابطه نادرست و فرسایشی بشن و بیرون اومدن ازش مشکله.

در ضمن زنی که در یک رابطه بیمارگونه با شوهرش می مونه لزوما از طرف شوهر آسیب ندیده. ممکنه تصمیمش مبنی بر ازدواج با آدمی که می دونه از اول اشتباهیه و موندن بعد از اونش بر اساس مجموعه ای از رفتارهایی باشه که از پدر و مادرش یا پارتنرهای سابقش دیده باشه. همینم در مورد دختری که وارد رابطه با مرد متاهل میشه صدق می کنه.

غزل یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 09:29 ق.ظ http://mehrabo0o0n.persionblog.ir

وای که زرین جون تمام این نوشته خط به خطش درست بود...راست میگه نازنین فقط کسایی میتونن این حرفا رو درک کنن که خودشون همچین رابطه ای رو داشتن و کشیدن...
منم قبول دارم آدم هرچقدر هم که نخواد ولی بعضی وقتا دست خود آأم نیست...من بعضی وقتا میگم خب اگه بد باشه که خدا هیچ موقع نمیذاره به اینجا بکشه...
ولی امان از وقتی که یه چیزی جنبه قانونی نداشته باشه اونوقت از بد هم بدتره و طرفین هم حتما هرزه و خرابن..

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 03:36 ب.ظ

دختر جان
فرق بزرگی هست: غیر از تخرب شخصیتی که این زنانی که گفتی دچارش میشن و عدم پذیرش اجتماع که هنوز هم میگه با لباس سفید برو و با کفن سفید برگرد و غیر از اجتماعی که زن مطلقه بدون پشتوانه رو روز به روز به لایه های پایین تر جامعه هل میده یک فرق دیگه ای هم این وسط هست.
اکثر زنان دوم-معشوقه ها اولین پست وبلاگشان به این اختصاص دارد که من از خانواده چنین و چنانی هستم و هزاران امکان ازدواج عالی داشتم و تحصیلات و درامدم از همه بالاتر است و ... چنین کسی را با دختری که با لگد پدرش زن مرد معتاد و بیمار روانی و ... شده و در صورت طلاق باید برود و زن فلان پیرمرد هاف هافوی محل بشود مقایسه نکن لطفا
شما اگر از یک رابطه بیمار بیرون بیایی پدر و مادرت میبینند غمگین هستی و کلی محبت و گردش منتظرت است. اگر فشار خیلی زیاد باشد دسترسی به مشاور و روانکاو داری و برای هرینه مشاور مجبور نیستی النگوی دست بچه ات رو بفروشی.
هیچ وقت رنج خودت رو با این زنها نقایسه نکن. حداقل نه قبل از این که یک بار دیده باشی صورت زنی که مشت میخورد واقعا چه رنگی است

منظور من مشخصا افرادی با شرایطی که میگی نبود. خیلیا هستند که هیجکدوم از این مشکلاتم ندارند ولی بازم تو یک رابطه نادرست می مونند. چه با شوهرشون چه با دوست پسرشون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد