جمعه ها تصمیم می گیرم برای همه کسانی که می خونند منو یا می خونمشون کامنت بگذارم. اما به خدا نمیشه. امروز مامانم مهمون داشت باید می رفتم کمکش. لابد تا نیم ساعت دیگه هم وارد می شن مهمونا. خلاصه ببخشید منو.
چه بهتر... حداقل حواس آدم پرت میشه به مهمونها.. تو جمعه های کشداری که هیچ خبری نیست... که نمی گذرند ثانیه هاش.. که تموم نمیشه ... من اون روزها نفرت داشتم از گوشی ای که زنگ نمیخورد.. نفرت داشتم از ثانیه هایی که به شنبه ها وصل نمیشد... نفرت داشتم از لحظه های بی لذت... حالا که به گذشته نگاه میکنم دلم نمیخواد هیچوقت اون دوران تکرار بشه.. هیچوقت
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام وبلاگ قشنگی داری ...اگه موافقی تبادل لینک کنیم به وبلاگمون سربزن وجوابتو بگو مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ممنون که یادت هست . خوش بگذره ...
مرسی عزیزم.
چه بهتر... حداقل حواس آدم پرت میشه به مهمونها.. تو جمعه های کشداری که هیچ خبری نیست... که نمی گذرند ثانیه هاش.. که تموم نمیشه ... من اون روزها نفرت داشتم از گوشی ای که زنگ نمیخورد.. نفرت داشتم از ثانیه هایی که به شنبه ها وصل نمیشد... نفرت داشتم از لحظه های بی لذت... حالا که به گذشته نگاه میکنم دلم نمیخواد هیچوقت اون دوران تکرار بشه.. هیچوقت