اگر عاشق کسی شدیم که مجرد بود و دکتر و مهندس و خونه و ماشین و خانواده دار و باهاش ازدواج کردیم، عشق ما واقعیه و همه تاییدش می کنند. گاهی اوقات حتی عاشق نمی شیم این آدم رو همسایه معرفی می کنه میاد خواستگاریمون ما هم طبق رسوم بدون این که چیزی ازش بدونیم عاشق می شیم چون شرایطش مناسبه!


اگر عاشق کسی شدیم که هیچ کدوم از شرایط بالا رو نداشت یا حتی ضد شرایط داشت (حال کنید اصطلاح رو) اون وقت عشق ما دروغیه و الکیه و هوس آلود! حتی اگر کلی وقت باهاش گذرونده باشیم. حتی اگر مثل کف دستمون بشناسیمش. حتی اگر حرف برای گفتن زیاد باشه بین ما...


بابا عشق عشقه. خواستن خیلی زیاد یک آدم. تمایل به داشتنش. نیاز به توجهش و...تاهل، تجرد، مدرک، ثروت نمی تونه تعیین کننده راست و دروغ بودن یک احساس باشه. همین که این احساس هست یعنی ما عاشقیم....


*بر اساس احساسمون می تونیم تصمیمات عاقلانه یا احمقانه بگیریم اما اون بحث جداگانه ایه. بحث صرفا سر عشقه.

این همه زن هستند که از شوهراشون خیانت می بینند کتک می خورند همیشه بعد از مادرشوهر و خواهر شوهر و خواهرزاده و برادرزاده شوهر حساب می شن به عبارتی برای شوهرشون درجه چندم هستند. با شوهر سر یک قرون دوزار خرجی چونه می زنند. درتنگنای مالی قرار دارند. شوهر مجبورشون کرده تو قرن 21 با مادرشوهر زندگی کنند و براش ظرف بشورند. یا اجازه ندارن برن سرکار میرن سرکار و حقوقشون رو دودستی باید به شوهره بدن با این حال تحقیر می شن بهشون گفته میشه زشت چاق بی دست و پا بی عرضه و کلی مثال و نمونه دیگه که هر وبلاگی رو باز کنید می تونید توش اینا رو بخونید. همیشه هم شوهر نیست خیلی وقتا دوست +پسره. همه اینا نمونه های بی شماری از زنانی هستند که تو یک رابطه به دردنخور می مونند. چراش زیاده. خیلیاشون حتی بچه ام ندارن که بگیم برای اوناست. چراش رو کار نداریم اصلا به هرحال این همه آدم تو یک رابطه ای می مونند که براشون جز دق و غصه سرانجام دیگه ای نداره. توش تحقیر می شن. فحش می خورن کتک می خورند خلاصه همه چی ولی توش می مونن. چون بیرون اومدن از رابطه سخته.

خیلی ها اینا رو درک می کنند می فهمن تموم کردن بعضی رابطه ها یک شبه نیست. حتی مثل سپیده که وبلاگ خاطرات من رو می نویسه بعد از طلاقم تموم نمیشه. ظاهرا این برای همه مفهومه.


بعد همین آدما میان تو وبلاگشون می نویسن اگر زنی در رابطه با یک مرد متاهل هست حتما خودش میخواد و تنش می خاره اگر نه همین الان می تونه به هم بزنه و بیاد بیرون.


من دوست دارم بدونم فرق این دوتا چیه؟ چرا بقیه ای که هر روز کوچیک می شن حتی عید دیدنی خونه باباشون جق ندارن برن و یک جفت جوراب بدون اجازه از حقوق خودشون نمی تون بخرن و از طرف شوهر نادیده گرفته می شن در حالی که همین شوهر عیدی آنچنانی برای خواهر برادراش و بچه هاشون تهیه کرده..اینا رو درک می کنید که جل و پلاسشون رو جمع نمی کن بیان بیرون بعد به من و بقیه خرده می گیرید تو رابطه ای که حداقل ظاهرا هیچکدوم از این مشکلات توش نبوده موندیم؟ سرما بلافاصله نتیجه می گیرید که اینا خرابن و مریضن اگر نه بلافاصله با یارو قطع رابطه می کردند؟


وقتی وارد یک رابطه ای شدی و احساسی شد قضیه واقعا بیرون اومدن ازش به این کشکی ها نیست. احساس شما امضای رو کاغذ نمی شناسه. قبول دارم که اگر از اولش آدم عقلانی عمل کنه نه احساسی بعدها براش این قدر سخت نمیشه. ولی درک کنید شرایط افراد متفاوته. وقتی شرایط خونه مساعد نیست. وقتی دوست * پسر چندین سالتون کاری کرده که تا ابد باور نکنید. وقتی شکننده هستن خب طبیعه احساسی عمل کنید. دوست دارم تمام کسانی که اینجا فحشم می دن تو شرایط من قرار بگیرند ببینم چه انتخابی می کنند!


این قدر بقیه رو منع نکیند. قضاوت نکنید. نذارین یک طوری بشه که از ته دل این جور نوشته ها رو درک کنید.